بعد از یک غیبت طولانی
امروز روز دوم ماه مبارک رمضانه و اولین سالی که کیان جون در این ماه حضور داره پسرمون دیگه برا خودش مردی شده. مردی با تحکم خاص که اصلا گریه نمیکنه و هر کاری که بخواد انجام بده یا چیزی بخواد با غر زدن و زور از ما میگیره و انجام میده. ششمین مروارید سفید دهنش هم درومده و به گاز گرفتن علاقه خاصی داره. دوتا دندون پیشش اینقدر تیز شده که یکبار دستمو چنان گاز گرفت که خون اومد البته مامان جونی هم از این آسیب ها بی نصیب نیست. الان حدودا دو هفته شده که به خونه جدید رفتیم و اولش یک کم براش محیط جدید عجیب بود اما به مرور زمان براش عادی شده و چون از خونه قبلی بزرگتره با روروکش بیشتر میتونه شیطونی کنه.پسر عزیزمون چندتا کلمه هم پس و پیش میگه مثل: بابا...ماما.. توپ..دد..و چند کلمه دیگه که ما نمیفهمیم و از دید ما معادل فارسی نداره. کیان جون لبه مبل رو میگیره و چند دقیقه که سرپا موند شروع به قدم برداشتن میکنه. عزیزم منو مامانی تمام وجود و حواسمون به شماست. امیدوارم به حق این ماه عزیز همیشه سلامت و نیک و موفق باشی....