تولد دو سالگی شاهزاده شیطون خونه... یکی یه دونه مامان و بابا(دلنوشته مامانی)
13 مهر روز زمینی شدن یگانه هستی مامان و بابا، مرد دوم خونه، کیان جون بود. امسال قصد نداشتیم تولد مجللی بگیریم آخه کیان جونی فعلاً فقط فکر شیطونیه و از تولد خودش لذتی نمی بره. ولی بستگان نزدیک تولد کیان جونو فراموش نکردن از جمله هدایای اونا پدر جون (بابا بزرگ) یه ماشین شارژی بوگاتی که در پست قبلی عکسش بود به علاوه یه تراول پول، مادر جونی (مامان بابا) یه سویشرت خوشگل که تبرک مشهد بود، عزیز (مامان مامان جونی) یه دوچرخه قشنگ، عمه محدثه یه تراول پول، عمه مهسا یه تی شرت ناناز، خاله فاطی یه دست سویشرت و شلوار زیبا، خاله مریم یه تاب و شرت با حال، خاله زهرا و خاله معصوم دوتا پیرهن خیلی قشنگ واسش هدیه آوردن در ضمن همکارای باباجون خاله مهتاب یه دست سویشرت و شلوار، خاله فرشته یه اسباب بازی ماشین امداد، عمو علی هم یه وسیله بازی چند کاره هدیه آوردن. مامان بزرگ باباجون و عمه بابا جون هم هر کدوم یه بافت خوشگل زحمت کشید آوردن. دست همگی درد نکنه .
انشاأالله سال بعد یه تولد با حال واسش میگیریم. راستی کلی عکس از هدایا هم انداختیم که به باباجون میگم همه رو آپلود کنه تو پست بعدی میذارم.
کیان جونی عاشق رنگ آبی مثل من که استقلالی هستم ولی باباجونی پرسپولیسیه. کیان جون بزرگ بشه با هم کلی باب بابا جونی کل کل استقلال و پرسپولیس داریم.فقط و فقط لباس آبی می پوشه
ناز پسرمون دیگه تمتم منظورش رو میرسونه با کلمات جا به جا، کلی لوس شده