کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

AZIZE BABAII

حس قشنگ پدر بودن (پدرانه)

سلام مجدد و باز هم تشکر از نظرات قشنگتون و اینکه به ما سر می زنید و براز محبت می کنید. امروز نی نی ما 3ماه و 3 روزه شده. نمی دونید چه حسی دارم و چقدر دوسش دارم. نی نی که پاره تن منه. از الان حس بدی بهم دست داده و اون هم اینکه چطور میشه که 20 یا 30 ساله دیگه ممکنه مارو ترک کنه و بره سر زندگیش مگه میشه به همین راحتی مادر و پدر رو ترک کرد. حالا دارم می فهمم چرا شب عروسیم اینقدر مادرم گریه کرد و پدرم بغض کرده بود. الان که تازه هنوز نی نی ما نیومده من همچین حسی دارم وای به حال اون زمانی که..... این حس بیش از حد آینده نگری رو باید از خودم دور کنم. همین. ...
19 فروردين 1391

قدردانی

سلام. مرسی از همه نظرات و از اینکه به ما سر می زنید. الان دیگه کم کم شکل ظاهری مامانی تغییر کرده. هر روز بیشتر از قبل عاشقش می شیم. انتظار سخت تر میشه. هر شب با نی نی نانازم صحبت می کنم و هر روز صبح که از خونه می رم سر کار بین راه یه آیت الکرسی می خونم برا سلامتی عزیزم. نی نی ما تنها نوه پسری مامانم ایناست اونا و مخصوصاً خواهرام خیلی خیلی خوشحالن. ان شاءالله فرزند نیک و صالح به دنیا بیاد. ...
16 فروردين 1391

بدون عنوان

سلام ببشید زیاد نمی تونم یادداشت بذارم آخه همش سر کارم و سرم شلوغه. دیگه کم کم تمام اعضا نی نی ما شکل گرفته. خیلی شکمو و بسیار پر جنب و جوش. هر روز بیشتر از قبل منتظر اومدنش هستیم. تا یک ماه پیش اصلاً باورم نمیشد.اما الان حس بسیار قشنگی دارم که تا حالا تو زندگیم وجود نداشته. ...
15 فروردين 1391

مامان نی نی

چند روز دیگه نینی خشکلمون وارد چهار ماهگی میشه. ما هم خیلی خیلی خوشحالیم. بد جوری منتظریم. خیلی کار دارم تا نشته بعدی بای
9 فروردين 1391

بدون عنوان

سلام امروز 9 فروردین ما خونه سپنتا هستیم دارن میرن مسافرت. مامان نی نی ما هم همه فکر و ذکرش شده نی نی . همش دعا می خونه، قرآن می خونه، براش نماز می خونه که انشاءالله سالم به دنیا بیاد. ما هم همش منتظریم زودتر به دنیا بیاد داریم کم کم لباس براش می خریم. راستی عمه هاش هم از الان هر کدوم یک دست لباس 5 تیکه براش خریدن. ...
9 فروردين 1391

دیدن نی نی

سلام این اولین نوشته من در یکم فروردین 1391 که دارم برا عزیز دلم که قرار 17 مهر ماه به دنیا بیاد می نویسم. من 28 اسفند بود که برا اولین بار نی نی نا نازمونو دیدم. می حواست دکترشون فلورا جمشیدی سونو کنه که این بچه اینقدر شیطون بود یک لحظه هم ساکن نمی شد که عکسشو بگیره. همش غلط می زد. ما حدود 4 دقیقه منتظر موندیم تا یک لحظه ساکن شد و عکسشو گرفت. نمی دونید چه حس قشنگی بود مثل باباش از الان ژیمناست شده یه لحظه پاهاش بالا یه لحظه سرش بالا بود دکتر می گفت تا حالا اینقدر بچه شیطون ندیده. مامانش حول برش داشته آخه هر شب بهش میگه عزیزم بچه آرومی باشی ها ولی دید که نه مثل اینکه خیلی بیش فعاله. منم که عاشق بچه پر جنب و جوشم. یک ماه دیگه جنسیتش معلوم میش...
9 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به AZIZE BABAII می باشد