مادرانه
سلام به همگی به کسانی که به وب آقا کیان ما سر می زنند و براش یادگاری می ذارن تا وقتی بزرگ شد و انشاالله خودش تونست بخونه و ادامه بده از همگیتون تشکر کنه. تحمل سختی های این روزها و محدودیت های آن، با انتظار اومدن فرشته آسمانی ما، خیلی شیرین می گذره. ماشاالله اینقدر جنب و جوش داره که مادر جون(مامان بابا کامران) میگه بابا کامران هم همینطور بوده و من هم این تجربه شیرین و لذت مادر شدن را دارم تجربه می کنم. روزها و شبها کلی با آقا کیان دردودل میکنم و کلی دعا و قرآن برای سلامتی و صالح شدنش می خونم. داره کم کم سختی های شیرین شروع میشه دعا کنید بتونم با شیرینی بیشتری پشت سر بذارم. کامی جون (بابای دوست داشتنی پسرم) هم خیلی کمکم میکنه. هفته پیش یه سر رفتیم شمال (منجیل، رودبار، رشت و انزلی) جاتون خالی خیلی بهمون خوش گذشت. فکر کنم این آخرین سفر تا اومدن پسرم باشه.