دردسر های شیرین
سلام، دیشب این ناز پسر ما ساعت ٣ شب اینقدر تکون می خورد و لگد می زد که من و مامانی رو از خواب بی خواب کرده بود، نمیدونم آخه اون موقع شب چرا بیدار شده بودی عزیز تر از جونم، نفسم، امیدم؟ خلاصه اینقدر باهش حرف زدم و مامانی سوره والعصر و آیة الکرسی رو خوند تا آقا آروم آروم خوابید. دیشب هم که فینال یورو ٢٠١٢ بود تا دیر وقت بیدار بودم. امروز هم تو اداره خیلی کسل و خواب آلود بودم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی