اولین کلمه
دیروز کیان جون اولین کلمه رو به زبون آوردو من و مامان جونی کلی ذوق کردیم. کیان جون گفت{ دَدَ} حالا هی کیان میگفت د د حالا هی من و مامانی ندید بدید میگفتیم دَدَ. خلاصه زنگ زدیم ملایر به بابام اینا و گوشی در دهن پسملی و تلفن بابا اینا رو آیفون بود و دَدَ هی ما ذوق کن اونا ذوق کن......
کیان جون با این حال که هر روز یا با مامانی میری پارک یا گاهی ۳ نفره میریم بیرون اولین کلمه رو دَدَ میگی بعدا خدا به داد برسه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی