کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

AZIZE BABAII

مامان نی نی

باز هم سلام.دیروز کیانم به همراه مامانش وجمعی از دوستاش از طرف خانه اسباب بازی به اردو رفت.محل اردو پارک نیاوران بود.خلاصه کیان حسابی بازی خوشگذرانی کرد و باز هم جای همه ی بچه های دیگه خالی بود.;-)
27 خرداد 1393

چندتا عکس

      اینم چندتا عکس از کیان جونی البته تغییر سایز دادم خیلی کم حجم کردم عکسا کوچیک شد           ...
24 خرداد 1393

مامان نی نی

با سلام.جای همه ی نی نی های عزیز خالی.هفته ی پیش اقا کیان ما اولین اردوی دسته جمعیش رو تجربه کرد.من و کیان هفته پیش از طرف خانه اسباب بازی منطقه 10 تهران به موزه هفت چنار رفتیم اونجاپنگول با مجری (نیما) اومده بودن و چند تا از بازیگرهای صدا و سیمارو هم اونجا دیدیم.کیان جونی هم علاوه اینکه کلی با دوستاش خوشگذرونی کرد، برای اولین بار طاووس و بقیه حیوونای باغ وحش رو دید.منم از اینکه کیانم اینقدر خوشحال بود خیلی شاد شدم.خلاصه جای همه خالی. این هم چند تا از عکس های کیانمان..........     ...
24 خرداد 1393

مامان نی نی

  اولین سالاد خوشمزه ای که به طور سفارشی برای پسر عزیزمون  توسط مامانی درست شده و این اولین طعم سالادیه که کیان جون میل فرمودند ...
23 خرداد 1393

مامان نی نی

امروز می خوام از فرزندم تعریف کنم.هر چند از قدیما گفتن"نمی شه از بچه زیاد تعریف کرد".ولی خوب چکار کنم اینقدر کاراشون شیرین و لذت بخشه که ادم ذوقشونو می کنه.این اقا کیان ما هر روز که میگذره فهمیده تر از دیروز میشه.هر کارجدیدی که یاد میگیره،تا کامل یادش نگیره وانجامش نده ول کن نیست.مثلا دیروز کلی تلاش کرد تاآخری یاد گرفت که چطودی از میز غذاخوری پایین بیاد.خلاصه من و باباجونش کلی ذوقش رو کردیم وکلی عکس گرفتیم.این اقا کیان ما دیگه خودش به تنهایی غذا میخوره اونم با قاشق و چنگال.تو کارای خونه به مامانش خیییییلی کمک می کنه.مثلا کمک مامانش جارو برقی میکشه.هر جا یی رو که کثیف می کنه فورا میره دستمال میاره و تمیز می کنه .هر وقت دستشویی داره ...
17 خرداد 1393

دلنوشته های مامانی

با سلام.کیان عزیز ما هم اکنون یکسال و هفت ماه و بیست و نه روز داره.کیان جون ما پسر بسیار فهمیده ای است,درک بزرگی داره و کاملا منظورش رو به ما می رسونه.قبلا کمی سخت بود که نمی دونستی چه چیزی می خواد و برای چی گریه می کنه اما الان خیلی راحت تر شدم چون اون حرفاشو کاملا بهم می فهمونه.اقا کیان خشکل ما توی این یکسال و هفت ماه مسافرت های زیادی رفته ,مثل:اصفهان,شیراز,ارومیه,کرمانشاه,شمال,قم,همدان,اراک,ملایر و نهاوند.کیان صالح ما خیلی عزیزه و روز به روزعزیزتروشیرین تر هم میشه.ایشالا خداهمه بچه ها روبرای پدر و مادر هاشون نگه داره.  
15 خرداد 1393

بعد از یک غیبت طولانی

امروز روز دوم ماه مبارک رمضانه و اولین سالی که کیان جون در این ماه حضور داره پسرمون دیگه برا خودش مردی شده. مردی با تحکم خاص که اصلا گریه نمیکنه و هر کاری که بخواد انجام بده یا چیزی بخواد با غر زدن و زور از ما میگیره و انجام میده. ششمین مروارید سفید دهنش هم درومده و به گاز گرفتن علاقه خاصی داره. دوتا دندون پیشش اینقدر تیز شده که یکبار دستمو چنان گاز گرفت که خون اومد البته مامان جونی هم از این آسیب ها بی نصیب نیست. الان حدودا دو هفته شده که به خونه جدید رفتیم و اولش یک کم براش محیط جدید عجیب بود اما به مرور زمان براش عادی شده و چون از خونه قبلی بزرگتره با روروکش بیشتر میتونه شیطونی کنه.پسر عزیزمون چندتا کلمه هم پس و پیش میگه مثل: بابا...ماما....
20 تير 1392

دندووووووووووووووووون

چند روز پیش کیان جون اولین دندونش درومد و ما داریم برا  درست کردن آش دندون آماده میشیم. اینقدر کیان جون گریه میکرد اینقدر بیقرار بود که من و مامان جونی داشتیم دیوونه میشدیم. خوشبختانه یک کم بهتر شده اما بقیه دندونا هم دارن یواش یواش سرو کلشون پیدا میشه. یک ژل دندون براش گرفتیم که یک کم دردو کمتر کنه.پسرم کلی لاغر شده. اگه راه حلی جهت کاهش درد و راحت درومدن دندونا سراغ دارید بجز استفاده از دندونی و مسواک مخصوص بهمون بگید خوشحال میشیم
5 خرداد 1392

چندتا عکس جدید

بعد از مدتها وقت کردم چندتا عکس جدید بذارم. برا دیدن عکس ها ادامه مطالب رو ببینید کیان جونی ما دیگه خودش میشینه.به کارهایی  که دوست نداره سریع واکنش همراه با اعتراض نشون میده. همچنان با دوست قدیمیش میکی موس و آدم آهنی سرگرم میشه               ...
22 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به AZIZE BABAII می باشد